همیشه ازون جنس مداد رنگیا که حتی رنگ تیرشنوم کمرنگ میکشید و بی رنگ
 و بی روح بود بدم میومد .
به محضِ اینکه میدیدم یه مدادرنگی بی رنگه یا بد رنگ میکنه مینداختمش دور 
مهم نبود برام ازون رنگ چندتا داشتم یا چه مارکیه ، هرچی که بود چون کمرنگ بود مینداختمش دور .
اما با همه ی اینا یه مدادرنگی داشتم که خیلی قدیمی بود خیلی دوسش داشتم ،
قشنگترین رنگ بود ، یه دونه بود ، دیگه هیچوقت مثلشو ندیدم هیجا 
اوایل پر رنگ بود
ولی بعد هی کمرنگ شد !
ولی هیچوقت نتونستم بندازمش دور !
چون همون رنگ کم رنگش بازم بهم آرامش میداد !
وقتی باهاش رنگ آمیزی میکردم انگار نقاشیم قشنگ تر میشد .
بعضی موقعها میرفت تَه جامدادی و هرچی میگشتم پیداش نمیکردم
بعضی موقعها هم یهویی میومد تو دستم !
ولی از یه روزی به بعد گذاشتمش تو زیپ کوچیک جامدادیم .
تنها مدادی بود که اونجا بود 
گذاشتمش اونجا که هیچوقت گمش نکنم
هروقت بخوامش سریع پیداش کنم
قرار گذاشته بودم با خودم که اون زیپ کوچیک جایِ بهترین و خوشرنگ ترین مداد رنگیا باشه.
سالها گذشت و هیچ مدادرنگیِ دیگه ای نتونست بره پیشِ اون !
کمرنگه
ولی خوش رنگه
خیلی خوش رنگ
کمرنگه
ولی آرامش بخشه
کمرنگه
ولی بهترینه
بهترین مدادرنگیم !
.
.
اون مداد رنگی تویی =)
تویی که از وقتی پیدات کردم دفتر زندگیم خوش رنگ تر شده .
تویی که حتی اگه یه عمر هم بگذره بازم کسی نمیتونه مثل تو بشه برام .
خوش رنگ 
آرامش بخش
اما
کمرنگ !
اما این ته قصه نیست...!
کمرنگی ولی وقتایی که هستی ، حتی پررنگترین رنگها هم نمیتونن در مقابل تو حضورشونو برای من به نمایش بزارن .
شاید کمرنگ باشی !
ولی این کمرنگیتو با هزارتا پررنگ عوض نمیکنم =)

 

"rvn"