او مُرد تا زندگی کند !
- Friday, 24 Dey 1400، 08:07 PM
به همه بگویید او مُرد تا زندگی کند...
در خوابِ بی انتهای خویش بیداری کند..
دنیایی پُر از سکوتِ تنهایی خویش
در خلوتِ اجتماعِ خود ، شاعری کند
قلبِ در جمع ولی تنهایش
ای کاش یک بار عاشقی کند !
اشکهای محبوس شده در چشمش را
که تواند که بارانی کند !
بار الها هرچه پیمانه داری لبریز کن...
عقل میخواهد در اوجِ مستی هشیاری کند !
بگویید به همه ، او مُرد تا زندگی کند...
چهره خندانِ مصنوعی خویش را ، واقعی کند...
دردِ پنهان شده در قلبش را
شاید اینگونه توانست درمانی کند !
بِکَنَد وصلِ جهان را ز تنِ اسیرِ خویش
روحِ سنگین و درمانده خود را ، آزادی کند
در ظلمتِ شب قصدِ سفر کرد که هیچ
باعث نشود او ، تردیدی کند !
اینجا از بهشت یار که نداشت نصیبی
شاید آنجا در جهنم ، سالاری کند !
آری ، او مُرد تا زندگی کند...
"rvn"
- 00/10/24
آروین ؟ داری نگرانم میکنیا ؟